33% تخفیف مخصوص خرید اول
کد تخفیف: ketabestan
33% تخفیف مخصوص خرید اول
کد تخفیف: ketabestan
productImage
productImage
33%
تخفیف مخصوص خرید اول
کد تخفیف: ketabestan
کپی کد

کتاب ممنوع الخروج

ارسال رایگان
مشخصات
نویسنده:اسماعیل هاشم آبادی
ناشر:راه یار
۷ روز ضمانت بازگشت کالا
ضمانت اصل بودن کالا
فروشگاه کتابستان معرفت
این محصول موجود است.
جهت نمایش قیمت و خرید، سایز محصول خود را انتخاب کنید

معرفی

«ممنوع الخروج»؛ روایت پرفراز و فرود اعزام یک مدافع حرم


«شجرۀ مدافعان حرم، درختی است که ریشۀ آن را انقلاب اسلامی و تنۀ آن‌ را سلیمانی‌ها و همدانی‌ها و شاطری‌ها تشکیل داده‌اند. این درخت امروز تنومند شده؛ پر از میوه‌های ریز و درشت، پر از شاخه‌، پر از ساقه و گره و جوانه، پر از برگ. همه‌ دست هم را گرفته‌اند تا این شجره، سرسبز و سرپا باشد.


هر برگ روایتی دارد: یکی تلخ، یکی شیرین. گاهی بغضشان فریاد می‌شود و گاهی سرپوشیده می‌میرد؛ روزی دسته‌جمعی می‌خندند، شبی با دل‌واپسی گریه می‌کنند؛ در عملیاتی حماسه‌ساز می‌شوند و در کمینی گرفتار؛ یکی پشت دوشکا ایستاده، یکی پای دیگ ناهار؛ یکی پشت ضدهوایی نشسته، یکی پشت وانت آب‌رسانی. هرکدام روایتی دارد؛ هم آن‌که شهید یا اسیر شده، هم آن‌ چشم‌انتظاری که برای دفاع از حرم ثبت‌نام کرده و هنوز روی نیمکت ذخیره، منتظر خبر اعزام است. هر روایتی بالاوپایین خودش را دارد و کنار هم تصویر کاملی از پازل را به رخ می‌کشند.


کتاب پیش‌رو تکه‌ای از این پازل هزارتکه ‌است؛ تکه‌ای که تلاش کردیم غبار رویش را بتکانیم؛ تکه‌ای که قصۀ جنگ را روایت می‌کند؛ جنگ جوانی 27ساله با ناامیدی و خستگی و بلاتکلیفی، برای رسیدن به سوریه و دفاع از حرم؛ جنگی که فیل‌افکن است و می‌تواند هرکسی را از پای دربیاورد. کافی است کمی سستی کند…»



برشی از کتاب:


«یکی‌یکی اسم‌ها را می‌خواندند تا از گیت رد شویم. توی دلم مداحی نریمانی را می‌خواندم: «منم باید برم، آره برم سرم بره / نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره… .» گاهی هم ذکر می‌گفتم؛ مخصوصاً «یا زینب». اسمم را صدا کردند تا وارد گیت شوم و تمام. گذرنامه‌ام را تحویل دادم تا پلیس گذرنامه مهر خروج از کشور را بکوبد. گذر را برد زیر نور قرمز اسکنر، مهر را آورد بالا که بکوبد توی گذرنامه؛ اما انگار چیزی گفت. گوش تیز کردم و سرم را بردم جلو.


_ آقای سجادی با شمام.


_ در خدمتم.


_ نمی‌تونی بری برادر. برگرد.


آب دهانم را قورت دادم و سرم را تکان دادم.


_ نمی‌تونم برم؟! برای چی؟!


_ ممنوع‌الخروجی.


_ من ممنوع‌الخروجم؟ من همۀ کارهام درسته آقا! ممنوع‌الخروجی برای چی؟ یه بار دیگه بزن.»

مشخصات

کتاب ممنوع الخروج
نویسنده:اسماعیل هاشم آبادی
ناشر:راه یار

دیدگاه ها

empty-state
در حال حاضر دیدگاهی ثبت نشده!