productImage
productImage

کتاب خانواده ابدی

مشخصات
نویسنده:معصومه رامهرمزی
ناشر:حماسه یاران
صفحات:280 صفحه
وزن:262 گرم
۷ روز ضمانت بازگشت کالا
ضمانت اصل بودن کالا
فروشگاه کتابستان معرفت
ناموجود

دهه شصت آبستن اتفاقات بسیار مهم در تاریخ کل قرن بوده است.انقلاب نوپای مردم که در دهه شصت دچار آماج حملات شدید از چند جبهه می‌شود. از غرب ارتش بعثی ،در مناطق مرزی فتنه تجزیه طلبان و در دل شهرها به خصوص پایتخت آشوب منافقینی که با انجام هفده هزار ترور از مردم عادی روزهای تلخی را برای ایرانیان رقم زدند.

کتاب «خانواده ابدی » نوشته معصومه رامهرمزی به بیان روایت زندگی یک شهید ترور در دهه شصت که به دست منافقین کور دل به شهادت رسیده بودند میپردازد. این داستان که به روایت پدر ودختر خانواده است بیان می‌دارد که چگونه منافقین مسلح به خانه‌ شان حمله ور می‌شوند و مادر خانواده و فرزند خردسال و دو مهمان خانه را ترور می‌کنند.نکته مهمی که در کتاب به آن اشاره می‌شود حضور زنانی است که بعد از شهادت مادر خانواده برای دلداری و کمک به فرزندان خانواده حضور پیدا می‌کنند.



در برشی از کتاب می‌خوانید :

من با دستپاچگی و ترس در را باز کرده بودم و آدم بدها توانستند توی خانه بیایند در این فاصله مامان به حیاط آمد. او روی ایوان مقابل دو مرد مسلح قرار گرفت. همان طور که روی زمین افتاده بودم چشم هایم به مامان بود لال شده بودم و هرچه به خودم فشار می آوردم که مامان را صدا کنم نمیشد هیچ صدایی از گلویم در نمی آمد. بدنم گر گرفته بود و دست و پایم مورمور میشد مامان چشمش که به آدم های بد افتاد آنها را شناخت و با صدای بلند فریاد زد: «مرگ بر منافق مرگ بر منافق» هر بار که صدای مامان بلند میشد یک تیر به او می زدند. یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت هشت تیر به سمت او شلیک کردند. هر تیر به یک قسمت بدن مامان میخورد و خون بیرون میزد. هر قدر صدای مامان بلند بود، من بی صدا فریاد می زدم با تمام وجود قدرتم را جمع کردم که جیغ بزنم ولی صدایم در نمی آمد. نه صدایم در می آمد و نه اشک هایم می ریخت. انگار به جز ترس و درماندگی بقیه ی حسها در بدنم مرده بود. با هشتمین تیر مامان روی زمین افتاد و صدایش قطع شد.


مشخصات

کتاب خانواده ابدی
نویسنده:معصومه رامهرمزی
ناشر:حماسه یاران
صفحات:280 صفحه
وزن:262 گرم

دیدگاه ها

empty-state
در حال حاضر دیدگاهی ثبت نشده!