کتاب آخرین تابوت

کتاب آخرین تابوت حدادپور جهرمی: روایتی از چند پرونده ی واقعی درباره ی اقدامات اسرائیل در قبال ایران، در انتشارات آثار برات منتشر می شود.

درباره کتاب آخرین تابوت حدادپور جهرمی:

در این اوراق که روایت خواندنی از چند پرونده واقعی است، نشان می دهد که اسرائیل چگونه ظرفیت های ما را تبدیل به تهدید کرد و چگونه از اراذل و اوباش برای تحقق نقشه های شوم خود استفاده می کند.

این شگرد مختص نفوذ در جامعه ی ورزشی ما نیست، بلکه از باب مشت نمونه ی خروار در این کتاب روایت شد. و بیش از پیش به همه ی دلسوزان و مراکز و مراجع و نهاد های فرهنگی در زمینه حفظ و حراست از جوانان علی الخصوص قهرمانان ورزشی هشدار داد. و وظیفه ی خطیر نهاد های امنیتی را در این خصوص یادآور می شود.

موضوع اصلی کتاب آخرین تابوت حول خود شناسی و توسعه شخصی می‌ چرخد. این کتاب با تمرکز بر روی داستان شخصیت‌ های اصلی و تحت‌ الفظی آن‌ ها، مطالبی راجع به انگیزش، پشتکار، ایمان به خود و توانمندی‌ های داخلی ارائه می‌ دهد.

بخشی از کتاب:

آخرین تابوت حدادپور جهرمی / جهنم

یکی دو روز گذشت. شاپور از نظر روانی به هم ریخت، اما دیگر هیچ چیز برایش فرقی نمی کرد. مثل دیوار و سنگ خشک و بی احساس بود. حتی سگ ها بودند. و کنارش می نشستند. و گاهی هم پوزه ای به صورتش می کشیدند و می رفتند.

آن یکی دو روز غذا هم نخورده بود، چون تا می آمد لب بزند پین و پون با او شریک می شدند و تا مثل خودشان برخورد نمی کرد و از دست آن ها در نمی آورد چیزی گیرش نمی آمد.

حتی همان جا هم اجابت مزاج می کرد! هر چند کسی که چیزی نخورده باشد اجابت مزاجی هم ندارد، اما خودش و پین و پون هر کاری داشتند همان جا انجام می دادند.

تا این که شاپور احساس کرد که کم کم می خواهند از پنجره ی پایین در غذا بگذارند داخل. دقیق شد و خوب گوش داد. نگاهی به پین و پون کرد. دید آن طرف تر دراز کشیدند.

دوباره نگاهی به پنجره ی کوچک کرد و چشمانش را ریز و حساس کرد.

به محض این که برخورد نوک انگشت آن فرد را در آن طرفه پنجره احساس کرد. از جا کنده شد. و علی رغم ضعف زیاد، در یک چشم به هم زدن خود را به پنجره رساند. و قبل از این که از آن طرف غذا را بگذارند داخل، دستش را دراز کرد بیرون و مشت مشت غذا را برداشت و …